جدول جو
جدول جو

معنی ابراهیم قبطی - جستجوی لغت در جدول جو

ابراهیم قبطی
(قِ طی ی)
ابراهیم. مولای رسول خدا صلی الله علیه و سلم مکنی به ابورافع. وی در فتح مصر حضور داشته و از مردم مصر علی بن ریاح از او روایت دارد. او از جانب علی در کوفه منصوب شد. و به سال 40 هجری قمری وفات یافت. (سمعانی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قَ عی ی)
ابراهیم بن سعد محدث است. وی به قلعۀ عبدالسلام منسوب است. (منتهی الارب). محدث کسی است که علاوه بر نقل احادیث، در تشخیص راویان ضعیف، ناقلان جعلی، و تناقض های روایی تخصص دارد. علم رجال به عنوان شاخه ای از دانش حدیث، به وسیلهٔ همین محدثان شکل گرفت و برای هر حدیث، مسیر انتقال آن از راوی به راوی مشخص شد. این سطح از دقت علمی، تنها در تمدن اسلامی به چشم می خورد و نمونه ای از نهادینه شدن عقلانیت در دین است.
لغت نامه دهخدا
(اِ مِ طَ بَ)
رضی الدین ابراهیم بن محمد بن ابراهیم طبری. محدث و فقیه شافعی. از شعیب بن جمیزی روایت کرده و به سال 722 ه. ق. در سن 86 سالگی درگذشته است. واژه ی محدث از ریشه ’حدیث’ گرفته شده و به کسی اطلاق می شود که تخصص در نقل، حفظ و تحلیل احادیث دارد. این فرد معمولاً بر متون حدیثی مسلط است و می تواند صحیح را از ضعیف تشخیص دهد. محدثان نقش نگهدارنده سنت نبوی را داشتند و از طریق کتابت یا روایت شفاهی، احادیث را به نسل های بعدی منتقل کردند. برخی از معروف ترین محدثان عبارتند از بخاری، مسلم، ترمذی و نسائی.
لغت نامه دهخدا
(اِ مِ رِ)
از عرفای قرن سوم هجری، اصلاً از مردم هرات. رباط موضعی است به نزدیک هرات و ابراهیم ستنبۀ هروی شیخ او بوده است
لغت نامه دهخدا